جفنگ آباد

نوشته می‌نویسیم!
جفنگ آباد

نوشته می‌نویسیم!

aliaa12 کیست؟
کسی که با وی می شویم 7 میلیارد نفر!!!


طراحی و مشاوره انواع کاور:aidinoo

آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ذهن» ثبت شده است

کک ها موجودات ریز و جالبی هستند. خیلی خوب می پرند و نسبت به قدشان قهرمان پرش ارتفاع جانداران محسوب می شوند. اگر یک کک را در یک ظرف روباز قرار دهیم، کک به راحتی از آن بیرون می جهد ،حال اگر سرپوشی روی ظرف قرار دهیم  کک پس از هر پرش با سرپوش برخورد میکند. پس از مدتی تلاش و کوشش و چند بار سرنگون شدن، کک به ارتفاعی میپرد که سرش به سرپوش برخورد نکند. حالا اگر ما سرپوش را برداریم در کمال تعجب میبینیم کک از ظرف بیرون نمی پرد بلکه تا ارتفاعی میپرد که سرش به سرپوش نمی خورد. درواقع با این که محدودیت فیزیکی رفع شده است اما کک در نظر میگیرید این محدودیت وجود دارد:)

 فیل ها رو در نظر بگیرید. در سیرک ها زمانی که فیل بچه است، یک پایش را به تیرک میبندند. فیل تلاش میکند اما قدرت کافی برای رهایی ندارد و پس از مدتی رام محدودیت طناب می شود. وقتی فیل بزرگ و تنومند میشود در کمال تعجب میابیم که یک پایش را با همان طناب به تیرک میبندند. فیل به راحتی می تواند خویش را آزاد سازد اما اسیر محدودیت ذهنی و تجربه خویش شده است که می گوید تلاش بی فایده است و از طناب نمی شود رهایی یافت. فیل چنان توانایی هایش را محدود فرض کرده که محدودیتی که برایش معنی ندارد را میپذیرد.

اما انسان ها به واسطه روابط اجتماعی گسترده ای که با یکدیگر دارند نوع بالاتری از محدودیت را تجربه می کنند! به این نوع محدودیت می گویند محدودیت منتقل شونده!!!

 این نوع محدودیت از ذهن شخصی به شخص دیگه منتقل میشه. 

یعنی اگر ما جای فیل ها بودیم به بچه های خویش میگفتیم که برای رهایی از طناب اصلا تلاش نکنند و گربه را دم حجله میکشتیم!!! در این حالت  همگی محدودیت هایمان را جمع میکنیم و به اشتراک میگذاریم.

این مکانیسم با این که در بقا به ما یاری رساند، به مرور زمان، ما را در گستره ای از محدودیت ها که طی سال های سال شکل گرفته مثل محدودیت های غلط اجتماعی و  محدودیت هایی که نتیجه ناکامی اطرافیانمان است غرق میکند !!!!

هرشخصی در زندگی نیاز دارد گاهی بایستد و به خویش و اطراف بنگرد و محدودیت های ذهنی  را شناسایی کند و کنار بزند! 

  • aliaa12

به نام خداوند جان و خرد

سیاهچاله در پناه نور ترس ، آوای دل انگیز کمانچه را فرو داد و انوار آرزو را به آغوش کشید.

به میان آوردن رساله ای نانوشته که در عمق ذهن نیم سوخته ،مدفون و مکتوب است، از جذبه سیاهچاله فرجی یافت شود!

لذا سخنی پدید آید که در ذهن جن و پری، اعم از زمینی و فضایی نگنجد و تنها امیدش صفای دل فانی قلم زندگیست! 

درفش ارباب کشتی مودت گرچه در فَر درونی و بیرونی درخشد ؛جز آرمانی در دست گردباد پوچی نیست که موش و گربه در نبود سگ نگهبان به بازیش گیرند و همهمه شکوه زنند! تراژدی ای که تراژدی همگان را به وجود آورد و با آن خندید و گریه را بلعید!

حال که زرگری در تالار آیینه همایونی نیز دیده را به افق ندوزد چه باید کرد!؟ نظر فروبست!؟؟

شاید نگاهی به عهود زندگی خالی از لطف نباشد ،  پیمان هایی به روح آغشته که گوشت و خون را در بندش گذاشته  و به انتظار تولدی دوباره یا روشنایی تقدیس شده می نشینیم! در حالی که جسم ،خود از روح است و به رویمان نمی آوریم!!! حتی نگاهی کوتاه به زندگی، یادآور منجلابی از ناکامی هاست که متوجهش نیستیم و فقط سکونی است که پیش می رود!!!

حتی حرکت این سازه ذهنی ، روحی را به تصویر کشد که در کاویدن پاسبانی ،سردرگم است و در تکاپوی آرامش ، خویش را راضی می نماید!!! 

سرمای سوزناک ترس که آتش خلاقیت را به شمعی جانسوز مبدل ساخت و شعله را به نسیمی خاموش ساخت؛ فراموشی ای که استیصال روح درخشان را به همراه دارد و ما با لبخند به پیشوازش می رویم! نمیدانند که چه کردند و از بهر چه کردند!

شاید عالم هستی  وسعتی که بود و هست و خواهد بود را می شنود ولی در آسمان آبی خویش ، کلید زندگی را دریغ می دارد و شمارش طلوع خورشید را گواه می گیرد! 

شاید شبی که بهانه نان نباشد!!! 

.

.

.

*****

  • ۷ نظر
  • ۱۰ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۱۵
  • aliaa12

همیشه در مقابل انسان ها مشکلاتی وجود داشته مشکلاتی که از محیط شروع میشه ذهن رو درگیر میکنه و هرکس با پاسخی متفاوت با مشکل مقابله می کنه! بعضی مشکلات اونقدر کوچک و گذرا هستن که دیگه هیچوقت به یادشون نمیاریم! اما بعضی مشکلات اونقدر عظیمند که ذهن و روح ما رو به واکنش وا میداره! واکنشی که در هر شخص متفاوته! واکنش هایی گوناگون و از همه رنگ!

 حتی با این که ذهن واکنش نشون میده و به خیال خودش مشکل رو حل کرده بعضی اوقات ذهن به یک بنبست میرسه! بنبستی از جنس درماندگی!

این درماندگی به مرور زمان شخصیت و افکار انسان رو تغیر میده و باعث میشه اون احساس رضایت درونی و لذت بخش ،خدشه دار بشه!

تنها راه رهایی از این درماندگی مقابله کردن است. نه مقابله ای از جنس فرار! انجام اون کار و به اتمام رساندنش یا به عبارت دیگر بهترین و شاید تنها روش برای رسیدن به احساس بهتر نسبت به خویش دست به کار شدن است.

 اندیشمندی گفت:" زمین طی این همه سال آن قدر مشکل و غم و غصه دیده که دیگه غم های تو براش تازگی نداره!" 

فکر نکن طی این همه سال و بین این جمعیت عظیم تو تنها کسی هستی که با یک مشکل مواجه میشی. به این فکر کن که انسان های زیادی بودن که در طی این اعصار تونستن مشکلات خودشون رو حل کنن و چرا تو نتونی!؟ 

شاید فکر میکنی اگر به واقعیت های مشکلت نگاه کنی خرد میشی! اما واقعیت اینه که گذشتن از کنار مشکل درماندگی بسیار زیادی ایجاد میکند و قیمت زیادی باید بابتش بپردازی! اما با ایستادن مقابل مشکل میتونی با این درماندگیت بجنگی و پیروز بشی!

"کسانی که از خطر کردن پرهیز میکنند با احساس هراسی زندگی می کنند بسیار شدیدتر از هراسی که اگر خطر کاهش درماندگیشان را میپذیرفتند احساس می کردند!" 

پس همین حالا برای رهایی از این گرداب تلاش کن!

  • aliaa12

دوستان عزیز! این پست رمزش برداشته شد! امیدوار نیستم خیلی بفهمین کی به چی شد! با اینکه میدونم میفهمین!(یه کوچولو سانسور کردم مخاطب پیدا نشه!)

به عنوان یک انسان، زندگی ما محدودیت هایی داره. به عنوان یک انسان از کارهامون دفاع می کنیم یا کاری میکنیم که شرایط برامون قابل قبول بشه! در این کار ، خبره هستیم! چون یک انسان هستیم و این قدرت ذهنمونه! این کار بنا به روندی از ما محافظت میکنه! اما ما باید بهش کنترل داشته باشیم!

.

حالا میخوام از ذهن قدرتمندت استفاده کنی!چون وقتشه! حالا تصور کن دوست من (بی حد و مرز):
در یک صبح طوفانی از خواب برمیخیزی و خودت رو در محیطی می یابی که آرزو و رویای بسیاری از مردمان این کره خاکیست!

  • aliaa12