جفنگ آباد

نوشته می‌نویسیم!
جفنگ آباد

نوشته می‌نویسیم!

aliaa12 کیست؟
کسی که با وی می شویم 7 میلیارد نفر!!!


طراحی و مشاوره انواع کاور:aidinoo

آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان» ثبت شده است

صدای ویبره و زنگ ساعت آرامش صبح را درهم می شکند.

ستاره چشمانش را باز می کند. به بدن خود کش و قوسی می دهد و به آرامی از جایش برمی خیزد. یک شاخه گل رز به همراه یک یادداشت توجه چشمان خمارش را جلب می کند. یادداشت را بر می دارد.

"خورشید تابان زندگی من ، گرمای ابدی لحظاتم ، ستاره جون! صبح زیبایت بخیر!"

ستاره لبخندی می زند و میگوید: از دستت علی!

*****

 هتل ماندارین شرقی در توکیو

علی گوشه عینکش را می فشارد!

به امیر زنگ بزن

چند ثانیه بعد

  • aliaa12

برای دیدن قسمت‌های پیشین و اطلاعات بیشتر به محفل‌نامه مراجعه شود.

پادشاه بادی به غبغب می‌اندازد و  می‌گوید: ای وزیر!

وزیر سراسیمه پاسخ‌ می‌دهد: امر بفرمایید عالیجناب!

- کاهن اعظم کجاست؟

- به زودی تشریف‌فرما خواهند شد عالیجناب!

لحظاتی بعد

کاهن اعظم در حالی که عصای خود را بر زمین می‌کوبد وارد می‌شود ، ندا می‌هد: درود مردوک بر شما باد عالیجناب !

پادشاه به نشانه تایید سرش را تکان می‌دهد.

- بروید سر اصل مطلب امیدوارم خبر‌های خوبی داشته باشی ٬کاهن !!!!

- از عالم روحانی ، مردوک ندا می‌دهد که محبوبیت یک ضعیفه در میان مردم به تضعیف حکومت و انحرافاتی عظیم در عالم جسمانی و روحانی خواهد انجامید و خدایان مجوز نزول ایشان را صادر کرده‌اند.

- پس دستوراتمان خوش‌یمن خواهد بود.

وزیر:اما عالیجناب او ... .

- خاموش ای وزیر بی‌خرد٬ فقط دستورات را انجام بده.

- باشد که مردوک همراهیمان کند!!!

- بله عالیجناب.

***

کمند به خدمتکارانش امر کرد در ها را ببندند.به سرعت به سالن اصلی رفت ،باید سریع عمل می‌نمود.  با آخی خفیف تار مویی را از سرش ربایید و در آتش‌دان افکند .نگرانی دلش را پرپر کرده بود . سپیده در خطر بود .  

  • aliaa12

یکی به من بگه منو چه به وبلاگ طنز جفنگ‌‌آمیز؟؟؟؟؟؟؟؟
منو چه به جفنگ نویسی؟؟؟؟؟؟؟
کارم نبود؟؟؟؟؟؟بارم نبود؟؟؟؟؟درسم نبود؟؟؟؟مشقم نبود؟؟؟دوستم نبود؟؟فیسبوک نبود؟عشقم نبود!
شاید می‌خوام روزم تکراری نباشه!
شاید می‌خوام بگم من متفاوتم!
شاید می‌خوام بگم من خرزنم!
شاید می‌خوام بگم آب قحطه!
شاید می‌خوام بگم عاغا ما غلط بکنیم!
شاید می‌خوام بگم آیفون دوست ندارم!
 شاید می‌خوام داستان تخیلی بنویسم!
شاید می‌خوام خاطره تعریف کنم!
شاید می‌خوام نظرمو اعلام کنم!
شاید می‌خوام تنشای روانیمو خالی کنم!
شاید می‌خوام درد جامعه رو دوا کنم!
شاید می‌خوام رو گذشتم سرپوش بذارم!(برای اطلاعات بیشتر به مهیمن مراجعه شود.)
شاید می‌خوام گذشتمو بروز بدم!
شاید می‌خوام ییخیال آینده شم!
شاید می‌خوام خودمو تو اینترنت حک کنم!
شاید می‌خوام حال فرز بر وزن فعالو بگیرم!
شاید می‌خوام در راه خدا بنویسم!
شاید می‌خوام ...!!!
شاید از آیدین خوشم نمیاد!!!
شاید تقصیر ـــــــــ!!!(برای این که تبعیض قائل نشیم از نام بردن شخص مورد نظر معذوریم.)
شاید به خاطر فراز و نشیب های زندگیه!
شاید به خاطر این که خواستن توانستن است!!!
شاید به خاطر این که دنیا منو به جفنگیدن میطلبه!!!
شاید به خاطر این که:
تا جفنگ هست زندگی باید کرد!!!
شاید،شاید،شاید !!!
شاید خستم!!!
لطفا مرا راهنمایی بفرمایید  

  • aliaa12