بلوغ جسمی امری اجتناب ناپذیر است اما گذر از کودکی و رسیدن به بلوغ فکری ، عزم و جسارت می طلبد . جسارت به کارگیری فهم خویش بدون راهنمایی و سلطه دیگران!
اما کسانی که خویش را سرپرست می نامند و عمل خویش را خیرخواهی می انگارند! گام نهادن در راه بلوغ را بسیار خطرناک جلوه می دهند. این سرپرستان با هدف قرار دادن جسارت و قوه تفکر رمه های رام خویش، آن ها را خلع سلاح می کنند و خاطرشان آسوده می شود که این موجودات مظلوم و بی آزار جرئت خروج از چراگاهشان را نخواهند یافت و با گوشزد کردن مکرر خطر های تنها رفتن و خروج از سرپرستی یک طرفه، دیوار های زندان را بلند می کنند. ترسیم چنین چشم انداز پرحادثه و خطیری انسان را می ترساند و اندیشه هر آزمون تازه ای را تار می سازد.
مگر نه این که همه نوپا بوده ایم!؟ نوپایان با چندین بار افتادن سرانجام پا باز می کنند. مگر نه این که میل به پیشرفت در سرشت انسان نهفته است!؟
سواستفاده هوشمندانه از خصلت های طبیعی (زنان)، قاعده ها و فرمول ها و ابزار های قدرتمندی می سازند که کودکی را به صورت همیشگی در زنجیر کنند. زنان حتی اگر از این زنجیر برهند برای گذشتن از موانع کوچک به تلاش بسیار نیاز خواهند داشت زیرا هرگز به آنان مجالی برای استقلال فکری داده نشده!
از این رو برای بسیاری از زنان دشوار است که به تنهایی از این زندان برهند و همه باید دست در دست هم دهیم تا جایگاه و حقوق زن ،اول به عنوان یک انسان و سپس به عنوان یک زن تکریم شود.
:)
پ.ن: با تشکر از ایمانوئل
- ۲ نظر
- ۱۷ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۴۵