برای دیدن قسمتهای پیشین و اطلاعات بیشتر به محفلنامه مراجعه شود.
پادشاه بادی به غبغب میاندازد و میگوید: ای وزیر!
وزیر سراسیمه پاسخ میدهد: امر بفرمایید عالیجناب!
- کاهن اعظم کجاست؟
- به زودی تشریففرما خواهند شد عالیجناب!
لحظاتی بعد
کاهن اعظم در حالی که عصای خود را بر زمین میکوبد وارد میشود ، ندا میهد: درود مردوک بر شما باد عالیجناب !
پادشاه به نشانه تایید سرش را تکان میدهد.
- بروید سر اصل مطلب امیدوارم خبرهای خوبی داشته باشی ٬کاهن !!!!
- از عالم روحانی ، مردوک ندا میدهد که محبوبیت یک ضعیفه در میان مردم به تضعیف حکومت و انحرافاتی عظیم در عالم جسمانی و روحانی خواهد انجامید و خدایان مجوز نزول ایشان را صادر کردهاند.
- پس دستوراتمان خوشیمن خواهد بود.
وزیر:اما عالیجناب او ... .
- خاموش ای وزیر بیخرد٬ فقط دستورات را انجام بده.
- باشد که مردوک همراهیمان کند!!!
- بله عالیجناب.
***
کمند به خدمتکارانش امر کرد در ها را ببندند.به سرعت به سالن اصلی رفت ،باید سریع عمل مینمود. با آخی خفیف تار مویی را از سرش ربایید و در آتشدان افکند .نگرانی دلش را پرپر کرده بود . سپیده در خطر بود .